نمونه موفق اختلال اعتیاد
وابستگی جسمی و روانی به ماری جوانا
بیشتر از 10 سال بود که به ماری جوانا اعتیاد پیدا کرده بودم و در کنار سیگار، هر روز آنرا مصرف می کردم. این مسئله روی بسیاری از جنبه های زندگی ام تاثیر منفی گذاشته بود و عملکردم را با مشکل مواجه ساخته بود. از نظر خلقی شرایط مطلوبی نداشتم. حدود 6 سال برای مشکل افسردگی ام دارو مصرف کرده بودم، ولی اثربخشی زیادی برایم نداشت. اغلب اوقات احساس گناه و غمگینی داشتم، حوصله ام در انجام کارها پایین آمده بود و مثل سابق از انجام کارهای لذتبخش احساس رضایت نمی کردم. فکر می کردم آدم بی ارزشی هستم و اعتماد به نفسم پایین آمده بود. این حالت ها گاهی با اضطراب و مشغله فکری نیز همراه می شد. نگران این موضوع بودم که ولع ام نسبت به مصرف ماری جوانا قرار است تا چه زمانی ادامه پیدا کند و آیا قادر خواهم بود آن را برای همیشه کنار بگذارم یا نه. اخیرا خودم تلاش کرده بودم که مصرفم را کمتر کنم، ولی موفق به قطع کامل مصرف نشده بودم، زیرا هر زمان در محیط هایی قرار می گرفتم که قبلا در آنها تجربه مصرف را داشتم، ولع ام برای مصرف بیشتر می شد و نمی توانستم خود را کنترل کنم.
در نهایت تصمیم گرفتم برای کمک گرفتن به قطع مصرف ماری جوانا به کلینیک آتیه مراجعه کنم. بعد از توضیح شرایطم در جلسه کمیسیون تشخیص، روانپزشک توضیح داد که من وابستگی جسمی و روانی به ماری جوانا پیدا کرده ام و با توجه به طول مدت مصرفم ( حدود 15 سال)، هم نیاز به دارودرمانی وجود دارد و هم درمان های تکنولوژیک (tDCS و TMS) تا بتوان در حداقل زمان ممکن، بیشترین اثرگذاری درمانی را ایجاد کرد. ایشان جلسات روان درمانی را نیز برایم توصیه کردند، زیرا طبق نظرشان، بخشی از مشکلات من ـ مانند احساس بی ارزشی یا اعتماد به نفس پایین ـ ریشه های روانشناختی داشت که لازم بود در مورد آنها با یک روانشناس صحبت کنم و از او در این زمینه کمک و راهنمایی بخواهم. با توجه به شرایط من، دکتر چند دارو برایم تجویز کرد و برای کسب اطلاع در خصوص جلسات درمانی ام و زمان شروع آنها، مرا به مدیر بخش خلقی ارجاع داد.
در کلینیک خلقی، مدیر بخش پس از مطالعه پرونده و شرح حال من، در مورد شرایطم توضیحات بیشتری به من داد و سپس درمان هایی که بتواند تاثیر مثبتی روی علایم خلقی و ولع ام برای مصرف ماری جوانا داشته باشد، به من معرفی کرد. ایشان درمورد درمان های تکنولوژیک مرکز مانند TMS و tDCS توضیح دادند و گفتند که طبق پژوهش های انجام شده در خصوص ولع مصرف مواد، اثربخشی TMS و tDCS تقریبا به یک میزان است و نظرشان این بود که درمان ابتدا با tDCS آغاز شود و بعد از گذشت 10 جلسه و ارزیابی شرایط من، در فاز دوم درمان از TMS استفاده شود. به علاوه، ایشان نیز عقیده داشتند که در کنار درمان تکنولوژیک، جلسات روان درمانی برای پیشبرد سریع تر درمان ضروری است.
با شروع جلسات درمانی tDCS و به موازات پیش رفتن هرچه بیشتر جلسات، تاثیرات درمانی کم کم خود را نشان دادند. ابتدا تغییر در شرایط خلقی برایم محسوس شد: کمتر احساس غمگینی می کردم و باحوصله تر شده بودم. صبح ها بانشاط تر از خواب بیدار می شدم و راحت تر از سابق می توانستم به کارهایم بپردازم. کاهش در ولع مصرف نیز به تدریج خود را نشان داد. این کاهش در ابتدا به تدریج و خیلی آهسته بود، اما هرقدر جلسات درمانی بیشتر ادامه می یافت، درصد اثرگذاری نیز بیشتر می شد. بعد از اتمام 10 جلسه درمان tDCS، از نظر خلقی بهبودی نسبی را احساس می کردم و کنترل بیشتری روی مصرفم پیدا کرده بودم. قبل از درمان در صورت عدم مصرف سریعا عصبی می شدم، ولی بعد از 10 جلسه دیگر این اتفاق نمی افتاد. با توجه به تغییرات مثبتی که رخ داده بود، مدیر کلینیک ادامه درمان را با TMS تجویز کرد. در جلسات TMS نیز مجددا روی خلق و ولع ام برای مصرف ماری جوانا کار شد. در این 10 جلسه، تغییراتم بسیار چشمگیرتر شد. از نظر انرژی و حوصله به سطح نسبتا نرمالی رسیدم و مشغله های فکری و نگرانی هایم کمتر شد. در خصوص ولع مصرف نیز تغییرات محسوسی برایم اتفاق افتاد و خیلی از اوقات احساس می کردم کشیدن ماری جوانا یا حتی سیگار مثل سابق برایم دلچسب نیست! روان درمانی نیز تا حد زیادی توانست از طریق تکالیفی که هر جلسه برایم مقرر می شد، در کاهش علائم افسردگی، مشغله های فکری و کم کردن تمایلم به مصرف ماری جوانا موثر باشد. در مجموع، درمان در کلینیک آتیه بیش از 50 درصد رضایت برایم به ارمغان آورد.
نظر مدیر کلینیک: مراجع با شکایت داشتن ولع شدید نسبت به مصرف ماری جوانا به کلینیک مراجعه کردند. البته ایشان علاوه بر این مشکل از علایم افسردگی و اضطرابی و بیقراری و همچنین نداشتن خواب با کیفیت نیز رنج می بردند. خواب بدون کیفیت یکی از علایمی است که در صورت اصلاح آن، بسیاری از مشکلات فرد حل می شود.
برای این مراجع جلسات tDCS و TMS با تمرکز بر کم کردن ولع مصرف مواد و همچنین از بین بردن یا کم کردن علایم افسردگی و اضطراب بسیار کمک کننده بود و همچنین جلسات روان درمانی توانست با یاد دادن الگوهای شناختی و رفتاری مناسب در این جهت به فرد کمک کند. بیقراری و شلوغی فکر فرد تا اندازه زیادی کاهش پیدا کرد و خواب فرد آرام تر شده بود. در طی جلسات روانپزشک دارو های ایشان را چک می کرد و اگر نیاز به انجام آزمایشی بود، گفته می شد. نتیجه تستس که در خصوص وسوسه مواد از فرد گرفته شد به صورت زیر می باشد:
نمره پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک قبل از درمان : 51 : شدید
نمره پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک بعد از درمان: 20 : خفیف
بدون دیدگاه