توانبخشی شناختی درمان و ارتقا توانمندیهای مغزی

توانبخشی شناختی چیست؟
در سالهای اخیر علوم شناختی وارد عرصه درمان نیز شده است. آن بخش از علوم شناختی که به مداخله و تقویت تواناییهای شناختی میپردازد به اصطلاح توانبخشی شناختی مینامند. در واقع، توانبخشی شناختی از مجموعه برنامههای هدفمندی تشکیل شده که با هدف ترمیم یا ارتقای کارکردهای شناختی مورد استفاده قرار میگیرد.
ترمیم (remediation) در اختلالات شناختی برای افرادی که مبتلا به یک اختلال شناختی یا رفتاری هستند و ارتقا (Promotion) برای تقویت کارکردهای شناختی در افراد که نیازهای تحصیلی یا حرفهای خاص دارند، مطرح است.
از نظر تاریخی، پیدایش این حوزه با گسترش علوم شناختی همراه بود یا پیش از این روانشناسان یا دیگر متخصصان از توانبخشی شناختی سود میجستند؟ باید اشاره کرد مداخلات روانشناختی سابقه طولانیتری نسبت به مداخلات علوم شناختی دارد. در مقام مقایسه، تفاوت این دو به سطح مداخله برمیگردد نه هدف مداخله؛ سطح مداخله در توانبخشی شناختی کارکردهای شناختی پردازش اطلاعات است درحالیکه سطح مداخله در مداخلات روانشناسی رفتار است. در واقع همزمان با جنگ جهانی اول ارزیابیهای عصبشناختی آغاز شد و تکامل پیدا کرد، برای مثال در آن زمان شاهد پیدایش ارزیابی آلفا و بتا در ارتش ایالات متحده آمریکا هستیم که بسیاری از شاخصهای آن در آزمون وکسلر به چشم میخورد. بعد از جنگ جهانی دوم مداخلات عصبشناختی نیز شروع شد. مجروحان جنگی دچار نقص شناختی میشدند و این امر نیازمند مداخله شناختی بود. ولی اینکه به صورت نظاممند تکتک کارکردهای شناختی را هدف مداخله قرار دهیم، شاید سابقهای کمتر از ۲۰ سال داشته باشد.

توانبخشی شناختی ریشه در چه علمی دارد؟
این حوزه بیشتر ریشه در علوم اعصاب دارد یا روانشناسی؟ در واقع از هر دو؛ یعنی حوزهای میانرشتهای است که یک بال آن در توانبخشی است و بال دیگر آن در علوم شناختی. علاوه بر این، این حیطه میتواند از دیگر رشتهها کمک بگیرد. همانگونه که علوم شناختی تلاش دارد از رشتههای متعدد برای شناخت کارکردهای شناختی مغز استفاده کند، توانبخشی شناختی نیز از رشتههای متعدد مثل مدل سازی برای تقویت کارکردهای شناختی استفاده میکند.
امروزه ما میتوانیم از مدلسازی شناختی برای توانبخشی شناختی استفاده کنیم. یعنی کارکرد شناختی معیوب را به مدلی محاسباتی تبدیل کنیم و براساس آن مداخله توانبخشی شناختی را به کار گیریم. بهعنوان مثال در یک مطالعه ما از مدلسازی تصمیمگیری پرخطر برای ترمیم این کارکرد شناختی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی استفاده میکنیم.
همانگونه که میتوان یک عضله را تقویت کرد، به مراتب راحتتر از آن میتوان مغز را تقویت کرد. اگر فردی در عملکردی مهارت پیدا کند، ساختار مغزی درگیر در آن عملکرد تقویت میشود. پایه توانبخشی شناختی نیز بر این اصل استوار است. مغز یک ارگان انعطافپذیر و تغییرپذیر است و میتوان با توانبخشی شناختی مغز را ترمیم و تقویت کرد.
برای مثال کودکی را درنظر بگیرید که با علائم نقص توجه و بیشفعالی و نشانههای رفتاری مانند افت تحصیلی، نافرمانی و پرخاشگری مراجعه میکند. با ارزیابی شناختی میتوان متوجه شد که او در کدام بخش کارکرد شناختی دچار نقص است. برای مثال نقص در کنترل مهارت دارد یا حافظه فعال. در واقع نقص در رفتار برخاسته از نقص در کارکردهای شناختی است.
در حال حاضر بستههایی برای توانبخشی شناختی توجه، شناخت اجتماعی، کارکردهای هیجانی، حافظه و ادراک زمان استفاده شده و اثر بخشی آن را در گروههای مختلف از از سالمندان با نقص شناختی، بیماران مبتلا به ام اس، کودکان مبتلا به اختلالهای خواندن، لکنت، اوتیسم و نقص توجه و بیش فعالی نشان داده شده است.
آیا از طریق توانبخشی شناختی تشخیص اختلال به راحتی صورت میگیرد؟
آیا توانبخشی شناختی کار تشخیص را نیز انجام میدهد؟ باید هر نوع مداخلهای را براساس ارزیابی انجام داد. قدم اول در مداخله ارزیابی است. باید اول تشخیص داد که کدام یک از کارکردهای شناختی نقص دارد، سپس مداخله را برای آن کارکرد تعریف و اعمال کنیم. علاوه بر این بسیاری از آزمونهای عصبشناختی ارزش تشخیصی دارند. در حال حاضر شواهدی که برای تشخیص بسیاری از اختلالات رفتاری استفاده میشود، شواهد رفتاری است. برای نمونه برای تشخیص اختلال نقص توجه و بیشفعالی، از خانواده یا معلم پرسشهایی میشود که مبتنی بر رفتار کودک است و براساس پاسخ آنها اختلال تشخیص داده میشود. این پاسخها میتواند متأثر از نظر شخصی معلم یا مادر باشد.
برای مثال، مادری که افسرده است، شاید رفتار معمولی کودک خود را رفتاری پر جنب و جوش برآورد کند. در حالیکه در آزمونهای شناختی، خود کودک میتواند در آزمون شرکت کند.
برای نمونه، در یکی از این آزمونها به نام آزمون حذف (cancelation) خود کودک میتواند آن را تکمیل کند و براساس پاسخهای او تشخیص دهیم که وی دچار اختلال نقص توجه و بیشفعالی است یا خیر.