نمونه موفق اختلال افسردگی بعد از زایمان
افسردگی بعد از زایمان به چه دلیل شکل میگیرد؟
بارداری و هفتههای بعد از تولد کودک، از نظر جسمی، عاطفی و ذهنی برای مادر چالش برانگیز هستند. معمول نیست که در یک لحظه احساس خوشحالی و خوشبختی را تجربه کنید، سپس احساساتی مانند غم، خستگی و افزایش اضطراب به سراغ شما بیایند. اگرچه این نوسانات خلق و خوی در دوران بارداری و پس از زایمان دوراز انتظار نیست، اما گاهی این تغییرات خلقی منعکس کننده ی مسائل جدی تری مانند افسردگی پس از زایمان (Perinatal Depression) هستند.
افسردگی پری نیتال یکی از رایج ترین عوارض بارداری در دوران بارداری و دوره پس از زایمان است که در هر هفت زن، یک نفر را درگیرمی کند. ممکن است افسردگی پس از زایمان، دوره بارداری تا ۱۲ ماه اول پس از زایمان را تحت تاثیر قرار می دهد.
با توجه به تحقیقات انجامشده، افسردگی پس از زایمان با تغییرات هورمونی منحصربهفردی که پس از زایمان رخ میدهد در ارتباط است و محققان بر این باورند که تغییرات ناگهانی در سطح هورمونها پس از زایمان، میتواند به افسردگی در زنانی که به تغییرات در سطوح استروژن و پروژسترون حساستر هستند منجر شود.
بهطورکلی، افسردگی پس از زایمان ناشی از ترکیب عوامل هورمونی، زیستمحیطی، عاطفی و ژنتیکی است که برخی از آنها خارج از کنترل شما هستند. برخی از زنان ممکن است به نوعی احساس کنند که مسئول ابتلا به افسردگی پس از زایمان هستند، اما افسردگی به دلیل انجام دادن یا انجام ندادن کاری رخ نمیدهد. همچنین اگر در دوران بارداری افسردگی یا اضطراب داشتید یا اگر دچار گرفتگی خلق پس از زایمان بودهاید، ممکن است احتمال بیشتری برای افسردگی پس از زایمان داشته باشید. عوامل دیگری که به زیاد شدن احتمال افسردگی پس از زایمان کمک میکند شامل خستگی جسمی پس از زایمان، تلاش برای تطبیق عاطفی خودتان با مادر شدن و محرومیت از خواب و بیخوابیهای مداوم است.
درمان افسردگی بعد از زایمان چگونه است؟
حتی اگر علایم روزانه در بعضی مواقع احساس ضعف دائمی را تحمیل کند، اما افسردگی پس از زایمان قابل بهبود یافتن است. از طریق ترکیبی از روش های درمانی، دارویی و مراقبت از خود، می توانید احساس بهتری داشته باشید.
از آنجا که افسردگی پس از زایمان زیر مجموعه ای از اختلالات افسردگی است، روش های درمانی مورد استفاده برای سایر انواع افسردگی، میتواند مفید واقع شود. در دوران بارداری و شیردهی باید به داروهای ضد افسردگی توجه ویژه ای شود.
درمان روان شناختی، اغلب خط اول درمان افسردگی پس از زایمان است. یک درمانگر همچنین برای تهیه استراتژی هایی که باعث کاهش شدت علائم می شود با شما همکاری خواهد کرد. انواع مختلف درمان روان شناختی وجود دارد. به ویژه، دو مورد در درمان افسردگی پس از زایمان مورد بررسی قرار گرفته است.
درمان شناختی-رفتاری (CBT)
بر پیوند بین افکار و احساسات تأکید دارد. از طریق جلسات مشاوره، شما در شناسایی و تغییر الگوهای تفکر منفی به افکار مثبت، تلاش خواهید کرد. این به شما کمک می کند تا درک کنید که چگونه تفکر شما بر احساسات شما تأثیر می گذارد.
استفاده از درمان بین فردی (interpersonal therapy)
این روش نیز در بهبود افسردگی پس از زایمان موفقیت آمیز بوده است. این نوع درمان با هدف ایجاد سازگاری اجتماعی و بهبود روابط شما با افراد دیگر، بر درمان موضوعات بین فردی تمرکز دارد که در توسعه افسردگی نقش دارند.
استفاده از دارودرمانی
پزشک ممکن است در مورد داروهای ضد افسردگی، گروهی از داروها که معمولاً برای درمان افسردگی تجویز می شوند، با شما صحبت کند. آنها با افزایش سطح گروهی از مواد شیمیایی در مغز به نام انتقال دهنده های عصبی (در درجه اول سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین) که در تنظیم خلق وخوی نقش دارند، کار می کنند. در حالی که نظرات مختلفی در مورد استفاده از داروهای ضد افسردگی در دوران بارداری وجود دارد، SSRI ها متداول ترین داروهای ضد افسردگی در دوران بارداری و دوره پس از زایمان، هستند.
با پزشک خود در مورد خطرات مرتبط با مصرف دارو در دوران بارداری و همچنین هرگونه خطرات مرتبط با افسردگی درمان نشده صحبت کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تصمیم بگیرید که چه روشی برای شما مناسب تر است.
ورزش و فعالیت بدنی
فعال بودن از نظر بدنی و درگیر شدن در ورزشهایی که از آنها لذت می برید، نه تنها به سلامتی شما کمک می کند بلکه می تواند علائم افسردگی را نیز کاهش دهد. اگر از امنیت یک فعالیت خاص در بارداری مطمئن نیستید، با پزشک خود مشورت کنید.
رژیم غذایی و تغذیه سالم
بدن شما هنگام بارداری و شیردهی به کالری و مواد مغذی اضافی نیاز دارد. برای حمایت از سلامت کلی، روی یک رژیم غذایی پر از میوه های تازه، سبزیجات، چربی های سالم، کربوهیدرات های پیچیده و پروتئین بدون چربی تمرکز کنید.
همه مشکلات من بعد از به دنیا آمدن دخترم اتفاق افتاد
همه مشکلات من بعد از زایمان دخترم اتفاق افتاد. برخلاف انتظارم، شرایط روحی ام بعد از این اتفاق مثبت بسیار بهم ریخته شده بود، به طوری که تا 7 ماه پس از به دنیا آمدن فرزندم، خانه مادرم ماندم و تحمل بازگشت به خانه و بودن کنار دخترم را نداشتم. من قصد باردار شدن را داشتم و ناخواسته بچه دار نشده بودم، ولی نمی دانم چرا بعد از زایمان نمی توانستم با او کنار بیایم. اوایل فکر می کردم این یک احساس گذرا است، چون من برای اولین بار صاحب فرزند شده بودم و تجربه ای از مادر بودن نداشتم. تصورم بر این بود که بعد از گذشت مدت زمانی، این احساس جایش را به احساسات مثبت خواهند داد. اما به تدریج افکار و احساسات منفی ام نسبت به دخترم شدت گرفت. دیگر از او بدم می آمد و حس می کردم او را نمی خواهم و وجودش برایم پذیرفته شده نیست. این مسئله تا جایی پیش رفت که مجبور شدم برایش پرستار بگیرم تا کمتر با او تعامل داشته باشم. همه این احساسات منفی در کنار وضعیت روحی نامناسب خودم، مرا تبدیل به یک آدم عصبی و غیر قابل تحمل کرده بود. دائما احساس غمگینی می کردم و نسبت به آینده ناامید بودم. خیلی از اوقات روز در حال گریه کردن بودم، حوصله هیچ چیزی را نداشتم و انگیزه و انرژی ام افت کرده بود. حتی تمایلی به انجام کارهای سابق که برایم خوشحال کننده بود نیز نداشتم، چون دیگر از آنها لذتی نمی بردم. روابط اجتماعی ام محدود شده بود و بیشتر اوقات در خانه بودم. احساس می کردم بچه به مانعی بزرگ در زندگی ام تبدیل شده که انجام هر کاری را از من سلب می کند. علاوه بر این، اضطراب این مسائل را هم داشتم و همه اینها شرایط را برایم غیر قابل تحمل کرده بود.

4 ماه از این اوضاع گذشت تا اینکه به یک روانپزشک مراجعه کردم. ایشان چند دارو برایم تجویز کردند و حدود 3 ماه آنها را مصرف کردم، ولی داروها بیقراری ام را زیاد کردند و تاثیر مثبتی برایم نداشتند. در نتیجه مجبور به قطع آنها شدم. روال مشکلاتم ادامه داشت، تا اینکه از طریق یکی از دوستانم با کلینیک آتیه آشنا شدم. بعد از مراجعه به آنجا و تشکیل کمیسیون تشخیص، روانپزشک تشخیص اختلال افسردگی پس از زایمان را برایم داد و توصیه به جلسات روان درمانی و درمان تکنولوژیک کرد. ایشان 3 دارو نیز برایم تجویز کردند و برای کسب اطلاعات بیشتر و دقیق تر در خصوص جلسات درمانی ام، مرا به مدیر بخش خلقی ارجاع داد.
در کلینیک خلقی، مدیر پس از کسب اطلاع از شرایط من و مطالعه گزارش روانپزشک، در خصوص درمان تکنولوژیک TMS، تعداد جلسات و نحوه اثرگذای آن برایم توضیح داد و با توجه به شدت علائم افسردگی در من، توصیه کرد که در اسرع وقت درمان را آغاز کنم. مدیر بخش تاکید ویژه ای نیز بر روان درمانی داشتند و بیان کردند که با شروع جلسات روان درمانی، احساسات منفی ام نسبت به دخترم و علت پیدایش آنها مشخص می شوند و با راهکارهای روان درمانگرم می توانم کاملا بر این احساسات غلبه کنم و البته احساسات مثبت را جایگزین آن کنم.
جلسات TMS را شروع کردم. بعد از گذشت چند جلسه ابتدایی، احساس آرامش بیشتری می کردم، ولی تغییرات مثبت ام موقت بود. هرچقدر جلسات درمان بیشتر پیش رفت، در شرایط خلقی و اضطرابی ام تغییر بیشتر و پایدارتری را حس می کردم. گهگاهی غمگینی و بی حوصلگی به سراغم می آمد، مخصوصا وقتی ارتباطم با دخترم بیشتر می شد، ولی شدت و دفعاتش نسبت به قبل بسیار کمتر شده بود. اضطرابم نیز به مقدار زیادی کاهش یافته بود. در جلسات روان درمانی نیز روی مشکلات فکری در مورد دخترم کار شد و توصیه هایی در جهت ایجاد انگیزه برای خودم و انجام کارهای لذتبخش سابقم به من شد. در انتهای درمان، افسردگی و علائم مربوط به آن مانند گریه کردن، انرژی پایین و بی حوصلگی تغییرات بسیار محسوسی نسبت به قبل داشت. نشانه های اضطرابی از قبیل تپش قلب و تعریق نیز کاملا برطرف شده بود. کمتر از سابق عصبی می شدم و تحریک پذیری ام کاهش پیدا کرده بود. در خصوص افکار منفی ام نسبت به دخترم، تاحدی طی جلسات روان درمانی این افکار تعدیل و کمتر شد، ولی تعداد جلسات بیشتری لازم بود تا به این موضوع بیشتر پرداخته شود. لذا طبق نظر مدیر کلینیک، قرار شد روان درمانی ام بعد از اتمام جلسات TMS نیز ادامه یابد. در مجموع درمان در کلینیک خلقی آتیه تا 70 درصد به کاهش مشکلات من کمک کرد.
نمره افسردگی همیلتون قبل از شروع درمان: 34 نمره افسردگی همیلتون قبل از شروع درمان: 13
نمره اضطراب همیلتون قبل از شروع درمان: 37 نمره اضطراب همیلتون قبل از شروع درمان: 13