۷ سبک ارتباطی که نباید در دام آنها بیافتید!(اختلال شخصیت خودشیفته)

اختلال شخصیت خودشیفته چیست؟
تعریف لغت خود شیفته ترجمه لغت Narcissism(نارسیسم) است که از یک افسانه یونانی گرفته شده است. در این افسانه مرد جوانی به نام نارسیوس عاشق عکس خود که در آب افتاده بود شد. و وقتی به آب پرید تا آن را که فکر میکرد حوری دریایی است بگیرد، غرق شد. بعدها با استعمال عمومی ، این اصطلاح در روانشناسی برای توصیف طبقهای از اختلالات شخصیت مورد استفاده قرار گرفت. بیماران خود شیفته با احساس عمیق«اهمیت خود ، خود بزرگ بینی و نوعی بینظیر بودن» مشخص میشوند. این افراد خود را آدمهای خاصی میپندارند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین شده ، فرد مورد نظر را به «نادانی ، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم میکنند. خود را قوی ، مشهور ، داناترین و … قلمداد کرده ، انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند. چون دیگران نمیتوانند خواستههای آنها را برآورده سازند. چون بزرگ بینی او در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعی شان شکننده بوده و مسائل بین فردی ، شغلی و فقدانهای زیادی دارند که با رفتارخود آنها را بوجود میآورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آنها ندارند.
۷ سبک ارتباطی که نباید در دام آنها بیافتید!
«برخی مردم میکوشند تا با بریدن سر دیگران، خود را قدبلندتر نشان دهند.»
یوگاناندا عارف هندی در قرن بیستم
«این تلاش بیهودهای است که بخواهید از همه افرادی که من میشناسم برتر باشید.»
محققان مایو کلینیک اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیستیک را اینگونه تعریف میکنند: یک اختلال روانی که در آن فرد برای خود اهمیت خاصی قائل است و نیاز به کسب توجه و تحسین شدید دیگران دارد. اشخاص مبتلا به این اختلال معتقدند که از بقیه افراد برترند و توجه کمی به احساسات دیگران نشان می دهند. اما در آن روی سکه، اعتماد به نفس شکنندهای وجود دارد که نسبت به هر گونه انتقادی شدیداً آسیبپذیر است.
احساس خودشیفتگی در واقع نوعی وابستگی و اعتیاد روانشناختی به مهم و کانون توجه بودن است. آنها همواره غرق در خویشند و مرغشان همیشه یک پا دارد. این مسأله حاکی از خودبینی بیمارگونهی آنها است. مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته به منظور تداوم ارضای اینگونه نیازهای خود، معمولاً در روابطشان بر اساس سناریوهای از پیش تعیین شده عمل میکنند تا توجه بخرند. آنها برای رسیدن به مقصودشان به صورت هدفمند روابطی را طرحریزی میکنند که در آن با اعتماد به نفس بسیار و جذابیتهایشان به استثمار افراد (قربانیان) میپردازند. این سبک ارتباطی آنها در خانه یا محل کار به طور همیشگی وجود دارد و اغلب باعث رنج اطرافیانشان میشود.
در ادامه میخواهم به هفت سبک ارتباطی در روابط افراد خودشیفته اشاره کنم که به وسیله آن از قربانیان خود بهرهبرداری میکنند. شرح کامل این قسمت در کتابهای «How to Successfully Handle Narcissists» و « A Practical Guide for Narcissists to Change Towards the Higher Self» گنجانده شده است. این سبکها ممکن است تمامی الگوهای ارتباطی را پوشش ندهد اما بیشتر مبتلایان به اختلال خودشیفتگی مزمن به نوعی این روشها را به کار میگیرند تا نیاز به شایستگی را در خود ارضا کنند.

۱- آنها عالم دهرند و همه چیز را میدانند!
در موقعیتهای مختلف نقش متخصصان کاربلدی را به خود میگیرند که به همه مسائل اشراف دارد. در این بین نظرات دیگران را هم تصحیح میکنند و دیدگاهشان را به چالش میکشند. به همین دلیل اغلب در بین دوستانشان به خرمگس معرکه معروفند. جالب است که حتی اگر مشغول انتقاد و اصلاح سخن شما نباشند، علاقهای هم به شنیدن آن ندارند و به محض اتمام حرفهایتان، بلافاصله بحث خود را پیش میکشند. با این تفاسیر شما در بهترین حالت نقش یک ابزار مناسب برای ارضا نیازهایشان را بازی میکنید.
۲- کنترلکننده، قضاوتگر و گاهی هم ناجیاند!
این اشخاص در روابط شخصی و کاری خود به دنبال افرادی میگردند که در برابر سلطه، قضاوت و انتقادگری آنها تسلیم باشد. به عبارت دیگر آنها شیفتهی کسانی هستند که مطیع اوامرشان باشد. همچنین در برخی شرایط در نقش ناجیهای غیرضروری فرو میروند که اگر نبودند هم اتفاق خاصی نمیافتاد!
۳- دارای نشانها و افتخارات بسیارند!
به طور اعتیادگونهای وقت خود را صرف فعالیتهایی میکنند که بتوانند در آنها افتخاراتی را کسب کنند. آنها فقط میخواهند برتر، مهم و ویژه باشند و از کسب این افتخارات هدف بزرگ و یا خیرخواهانهای را دنبال نمیکنند.
۴- قوانین را دور میزنم، پس هستم!
خودشیفتهها از جذابیتهایشان در راستای متقاعدسازی دیگران بسیار استفاده میکنند. آنها هر آنچه را که میخواهند داشته باشند از قربانیهایشان طلب میکنند، حتی اگر در رابطه با آن جرمی مرتکب شوند. به عبارت دقیقتر افرادی که مرزهای مشخصی برای خودشان ندارد برای خودشیفتهها فریبندهترند. اما متأسفانه نتیجه این مدل ارتباطی چیزی جز بهرهکشی نیست. برای مطالعه شرح کامل این خصیصه میتوانید به کتاب «سبکها و مهارتهای ارتباطی» تألیف دکتر نیما قربانی مراجعه کنید.
۵- لاف در غربت میزنند!
لاف در غربت مربوط به یکی از ضرب المثلهای قدیمی است که این مثل به افرادی گفته میشود که با وقاحت در حضور کسانی که به خوبی از سوابق آنها خبر ندارند، لاف میزنند. خودشیفتهها هم در دورهمیها و مهمانیها گوش دیگران را برای عرض اندامهای خود به کار گیرند. اغلب آنها را در مرکز جمع و در حال ستایش شغل و حرفه خود، گزافهگویی پیرامون تجربههایشان و لاف زدن در مورد توانمندیهایشان میبینیم. در همین زمینه خود و زندگیشان را شگفتانگیز توصیف میکنند و تلاش دارند تا حسادت شنوندگان را حسابی برانگیزند.
۶- قانون من: بدنامی بهتر از گمنامی است!
آنها گاهی اوقات سر ناسازگاری برمیدارند و در برخی موارد حتی شواهد منطقی را هم به چالش میکشند. تصور میکنند که نظرات مخالف وجودشان را تهدید میکند، در حالی که در زندگی روزمره از این دست موقعیتها برای ما بسیار پیش میآید و ممکن است به سادگی از کنارش بگذریم. به بیان دیگر آنها بدنامی را به گمنامی ترجیح میدهند.
۷- خودشیفتهها نمایشگاهی از دستاوردهای دیگرانند.
برخی از آنها به امید کسب عزت نفس حقیقی که خلأ آن را در خود احساس میکنند، به درونیسازی توانمندیهای دیگران میپردازند. سرانجام به کلکسیونی از آرزوهای دستنایافتهی خود تبدیل میشوند.
ارضای مستمر نیازهای خودشیفتهوار در موقعیتهای مختلف به منظور حفظ ظاهری سطحی و متکبرانه، الگوی مشترک تمام صفاتی است که ذکر شدند. اما آیا یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته میتواند درمان شود؟ شاید؛ اما تنها در صورتی که نسبت به ویژگیهای بیمارگونش آگاه و تمایل به اکتشاف شجاعانه خود داشته باشد. آنها که همسر، دوست یا همکار یک فرد خودشیفته هستند، باید بر اساس یک سبک ارتباطی قاطعانه و بر پایه احترام متقابل، برای ایجاد روابط سالم تلاش کنند.